۱۷ نتیجه برای معماری سرآمد
محمدجواد مهدوی نژاد،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
برای کاهش هر چه بیشتر نیاز انرژی، در ساختمانها ، علاوه بر لزوم در نظر گرفتن عایقهای حرارتی با ضخامت کافی، بهرهگیری از راهکارهای مناسب به منظور کاهش مصرف انرژی، میتواند تأثیری تعیینکننده بر روی بیلان انرژی ساختمان داشته باشد. بام ساختمان، به عنوان بدنه¬ای از بنا است که همواره در تمام طول شبانه روز مستقیماً از عوامل جوی تأثیر می-پذیرد، علاوه بر این، اتلاف حرارتی سقف به علت مساحت قابل توجه آن و رقم کلان مجموع اتلاف حرارتی پوشش های سقفی در مقیاس شهری، این عنصر ساختمانی را از نظر اتلاف حرارتی حائز اهمیت نموده است. پژوهش¬ها نشان می¬دهد که مطالعات زیادی در ارتباط با جزئیات طراحی جداره¬ها و پوسته¬های ساختمانی به منظور دستیابی به کارایی بیشتر صورت گرفته است ولی در زمینه طراحی فرم و عملکرد حرارتی مطلوب، تحقیقات متمرکز چندانی صورت نگرفته است. پژوهش حاضر در واقع گزارشی توصیفی از چارچوب¬ها و راهبردهای اولیه است که با هدف شناخت و تحلیل انواع بام بر مبنای مدل¬سازی کامپیوتری در نرم افزار انرژی پلاس، صورت می گیرد. شبیه¬سازی¬های صورت گرفته در شهر اصفهان و با تکیه بر کمترین میزان اتلاف انرژی، برای رسیدن به فرم مطلوب بام در اقلیم گرم و خشک انجام می شود. مدل¬های بررسی شده شامل بام تخت، گنبدی و شیبدار است. نتایج حاکی از آن است که مناسب¬ترین بام دربین این مدل¬ها از نظر عملکرد حرارتی، بام شیبدار ۳۰-۶۰ است که بخش عمده¬ای از مساحت آن رو به جنوب قرار دارد. این در حالی است که بام گنبدی نامناسب¬ترین عملکرد حرارتی را دارد.
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
اهداف: امروزه استفاده از هوش مصنوعی رشد چشمگیری داشته، و به عنوان یک حوزه نوین در حال پیشرفت است. هدف اصلی این پژوهش، شناخت ظرفیت های هوش مصنوعی در پیشبرد فرآیند طراحی و اجرا در محیط مصنوع است. هدف کاربردی پژوهش، توسعه و کاربردی سازی مهمترین دستاوردهای یادگیری ماشینی و در حوزه طراحی است.
روشها: روش تحقیق اصلی پژوهش «فراتحلیل» در پارادایم «آزادپژوهی» با رویکرد انتقادی و طراحی مبنا است که با استفاده از تکنیک های پهنانگر، حوزه کلی دانشی این حوزه را بررسی می کند. سپس به منظور تثبیت اشراف به ادبیات موضوع، از طریق جستوجو در سه پایگاه های معتبر دانشی این حوزه، نسبت به جمع آوری مقالات مرتبط به یادگیری ماشین در حوزه های روش های یادگیری بدون نظارت، یادگیری نیمه نظارتی و یادگیری تقویتی اقدام شده؛ مهمترین ظرفیت ها و کاستی ها، و نقاط قوت و ضعف مورد نقد و بررسی قرار می گیرد.
یافته ها: یافته های کمی حاصل از داده های ترکیب شده بیانگر آن است که یادگیری ماشینی تحت نظارت و یادگیری عمیق هدایت شده، می تواند بهترین گزینه برای توصیه در آینده طراحی باشد. در حالی که فرآیند یادگیری در یادگیری عمیق تدریجی و کندتر است، یادگیری ماشینی تحت نظارت در مرحله آزمون و تست سریع تر عمل میکند.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش تاکید دارد که یادگیری ماشینی تحت نظارت، بهترین گزینه برای پیش بینی پاسخ ها در فرآیند طراحی است اما در صورتی که علاوه بر پیش بینی، موضوع خلاقیت در طراحی مورد نظر باشد، یادگیری عمیق کارآمدتر است.
محمدجواد مهدوینژاد،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده
اهداف: آسیبشناسی صورتگرفته نشان میدهد که روشهای متداول آموزش، در عمل نتوانستهاند در انتقال مفاهیم کاهش مصرف انرژی موفق باشند. بنابراین این پژوهش با استفاده از دستگاه فکری "نظریه معماری سرآمد"، به تبیین ویژگیهای رویکرد طراحی- مبنا به مصرف هوشمندانه انرژی و تاثیر آن بر افزایش بازدهی آموزش طراحی معماری میپردازد.
روشها: پژوهش از طریق پرسشنامههای بسته، بهصورت خوداظهاری با مشارکت ۲۰ استاد و ۸۵ دانشآموخته کارشناسی ارشد معماری، سئوال میکند که مخاطب با مباحث "فیزیک ساختمان" و بهرهوری در مصرف انرژی چه میزان آشنایی دارد و مخاطب تا چه اندازه آموزشهای دانشگاهی مربوط را کاربردی میداند.
یافتهها: نتایج پرسشنامه گویای آن است که آموزشهای موجود در دانشگاههای برتر کشور براساس مدل اطلاعات- مبنا (و نه طراحی- مبنا) اجرا میشوند و در نتیجه توسط مخاطب "غیرکاربردی" ارزیابی میشوند.
نتیجهگیری: نظریه معماری سرآمد استفاده از الگوهای "طراحی- مبنا" در کاهش مصرف انرژی را در "آموزش طراحی معماری" و تغییر دیدگاه برای جایگزینکردن تربیت ابرمعمارِ "احساساتی- فرمالیست" (روشهای متعارف)، با تربیت یک معمار آشنا به استفاده از فناوریهای روزآمد را پیشنهاد میدهد. مهمترین موضوعات برای تحقق این نظریه در آموزش معماری عبارتند از: حرکت از "دانش ضمنی" به "یادگیری عمیق"، از "دادههای یکه" به "ابردادهها"، از "روشهای متعارف کنترل و نظارت" به "اینترنت اشیا"، و از نظام قدیمی "نقشهکشی ساختمان" به "مدلسازی دادهای ساخت".
عارفه ایرانی شاد، فرح حبیب،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده
اهداف: کاربری مسکونی، مانع از ارتباط موثر بنای تاریخی و مخاطبان بنا می گردد، نوع کاربری جدیدی که در جریان روند احیای بنای تاریخی، به آن ها تخصیص داده می شود، دارای اهمیت است. هدف اصلی مقاله تحلیل اقدامات سازمان زیباسازی شهر تهران و شهرداری تهران در تغییر کاربری خانه های ارزشمند تهران براساس مدل معاصرسازی مکان مبنا می باشد.
ابزار و روش ها: روش پژوهـش کیفـی مبتنی بر تحلیل گفتمان همزمان می باشد. بـا بررسی رویکرد معاصرسازی مکان مبنا، حفاظت از آینـده همتـراز بـا حفاظـت گذشـته درک موضوع را پیچیـده کـرده و بـا در نظـر گرفتـن هـدف مکان سازی، مشـارکت دادن تمـام افـراد ذینفع و ذی نفوذ به ناچـار با واگرایی گفتمـان، مواجـه مـی گردد. درنظر گرفتن گروه های مختلف در نه نمونه موردی تغییر کاربری خانه های تاریخی تهران به تحلیل کیفیت محله با رویکرد مقاله پرداخته می شود. فرآیند تغییر کاربری خانه های تاریخی نیز براساس این مدل تبیین شد..
یافته ها: در همه نمونه ها گفتمان توسعه ای شامل مرمت موضعی، افزایش کیفیت و محرک توسعه از همه گفتمان ها دارای نمره بالاتری است. گفتمان بازتولید ناخودآگاه شامل استفاده از مکان و تعاملات و تجارب بعد از گفتمان توسعه ای دارای اهمیت می باشد.
نتیجه گیری: تغییر کاربری خانه های تاریخی با رویکرد مقاله می تواند این خانه ها را به مکانی بهتر تبدیل کند و به محله پیوند دهد، موضوعی که بر اساس نظریه معماری سرآمد، اساس تجلی پایداری در مقیاس معماری و شهرسازی است.
ملیکا متقی، ویدا نوروز برازجانی، مزین دهباشی شریف،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده
اهداف: رمز بقای یک بنای تاریخی فعال بودن و دمیدن پویایی در بطن آن است. پویایی فضا همواره فرصتی برای ایجاد رابطه قویتر مابین معماری و جامعه، جهت سازماندهی توسعه پایدار شهری است. از این رو پرداختن به شبکههای واسط در احیای دینامیسم شهری جایگاه بالایی دارد. هـدف از ایـن مقالـه بازشناسـی و تحلیـل حوزههای تاثیرگذار بر پویایی شهری در تعامل با مفهوم فضای میانوند، با راهکار تغییر کاربری بناهای قدیمی فاخر است و در پی پاسخ به این سوال است که دینامیسم درونشهری از طریق تغییر کاربری خانههای تاریخی به عنوان فضای میانوند چگونه تعریف میشود؟
ابزار و روش ها: بهمنظور رسیدن به اهداف پژوهش، روند تحلیل و آنالیز با انتخاب بناهای ارزشمند تاریخی و چگونگی تغییر کاربری آنها پیش میرود. این پژوهش بر آنست که با مطالعات کیفی شاخصهای برآمده از رویکرد باززنده سازی، اثرگذاری تغییرات کاربری بناهای منتخب را به عنوان فضای واسط در دینامیسم درون شهری مورد بررسی قرار داده و با بهرهمندی از نظرات طیف چهارگانه از مشارکتکنندگان به ارزیابی میزان تاثیرگذاری سنجههای موثر پرداخته است.
یافته ها: تعدادی از خانههای تاریخی احیاء شدهی شهر تهران با رویکرد TND، موردتحلیل قرار گرفته، سپس حوزهها و راهبردهای تاثیرگذار در پویایی شهری حاصل از تغییر کاربری استخراج شد و در نهایت بارزترین شاخصههای اثربخش در بناهای میانوند منتخب به عنوان شبکه ارتباط شهری معرفی شدند.
نتیجه گیری: دستاوردهای پژوهش نشان دهنده آنست که حوزههای متعددی ازجمله راهبردهای توسعه و تنوع عملکرد اقتصادی و زیرساختارهای حیات اجتماعی-فرهنگی در جریان احیاء خانههای تاریخی تاثیر گذارند که در نهایت احیاء این خانهها منجر به دینامیسم شبکه درونشهری میشوند.
پریا سعادت جو، الهام سلیقه،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۸-۱۴۰۰ )
چکیده
اهداف: جریان باد ناکافی در فضای باز مجتمع های مسکونی یکی از مهم ترین مسائلی است که آسایش اقلیمی و به تبع آن تمایل به حضور در این فضاها را به شدت کاهش داده است. هدف پژوهش حاضر بررسی میزان و چگونگی تاثیر آرایش بلوکهای یک مجتمع مسکونی در شهر تهران بر سرعت باد در فضای باز مجتمع و جریان باد حاصل از آن و نیز نور دریافتی توسط ساختمان ها در چارچوب نظریه معماری سرآمد می باشد.
روش ها: روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی در چارچوب نظریه معماری سرآمد است که در آن به کمک نرم افزارهای انرژی رایانشی برای بررسی تاثیر تغییر چیدمان بلوکهای مسکونی بر الگوی جریان باد در پیرامون ساختمان ها و میزان روشنایی طبیعی دریافتی ساختمان استفاده شده است.
یافته ها: تحلیل شبیه سازیها نشان داد تغییر فاصله و چیدمان در راستای محور افقی در بهترین حالت موجب افزایش۷,۱۰ درصدی سرعت باد و افزایش ۲.۳۵ درصدی در میزان نور روز دریافتی نسبت به مدل مبنا شده است. جابجایی در راستای عمودی نیز در حالت بهینه سبب افزایش۳.۵۵ درصدی سرعت باد و ۲.۴۸ درصدی میزان روشنایی طبیعی دریافتی نسبت به حالت مبنا گشته است.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشانگر آن است که جابجایی تک محوری بلوک ها می تواند تاثیرات مثبت یا منفی بر جریان باد فضای باز داشته باشد اما جابجایی ترکیبی باعث انسداد جریان باد و کاهش سرعت آن می شود. جابجایی تک محوری و ترکیبی در تمامی حالات میزان نور دریافتی بالاتری نسبت به حالت مبنا دارند.
محمدرضا پورزرگر،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
اهداف: مهمترین هدف از پژوهش، معرفی قابلیت ها، ظرفیت ها و جایگاه ویژه آثار میراث معماری معاصر و صنعتی ایران، در معماری و شهرسازی در دوران پساکروناست. ادبیات موضوع نشان می دهد که احیای زندگی دوباره پایدار، برای این ساختمان ها، بخشی از تلاش برای حفظ این بناها در مقیاس فرهنگی، و انتقال آن به نسل های آینده است.
روش ها: تحلیل مهمترین تحولات دوره کرونا و همچنین نیازهای پساکرونا، نوعی چارچوب مفهومی ژرفانگر، بر اساس روش تحقیق توصیفی و تحلیلی را ایجاد می نماید. مدل مفهومی پژوهش بر اساس نظریه معماری سرآمد و استاندارد اجرایی ساختمان سالم طراحی شده است. راهبرد اصلی پژوهش، تبدیل عوامل ضعف به عوامل قدرت، و تبدیل تهدیدها به فرصت های موثر، با رویکرد آینده پژوهانه است. کارخانه قند کهریزک به عنوان نمونه ای از میراث مشترک ایران و بلژیک، به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب شده است.
یافته ها: تحلیل بایسته های طراحی هماهنگ با نیازهای دوران پساکرونا، براساس هفت مفهوم استاندارد در تحلیل و طراحی ساختمان سالم مانند ۱- هوا، ۲- آب، ۳- نور، ۴- ذهن، ۵- آسایش، ۶- تناسب اندام و ۷- تغذیه؛ نشان می دهد که کارخانه قند کهریزک از پتانسیل های بالایی برای تبدیل شدن به الگوی معاصرسازی، متناسب با اولویت های معماری و شهرسازی در دوران پساپاندمی برخوردار است.
نتیجه گیری: مفهوم سلامت در بازکاربست سبز همساز، مفهومی کلیدی است و با عنایت به آن، پروژه های معاصرسازی آثار میراث معماری معاصر و صنعتی می توانند به ظرفیت هایی رقابت پذیر، در راستای اهداف توسعه پایدار، دست یابند.
ملیکا متقی، ویدا نوروز برازجانی، مزین دهباشی شریف،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده
اهداف:
رابطه قوی میان مکان و جامعه، گواه شکل گیری حیات اجتماعی پایدار در فضای درون شهری است. مساله اصلی اینجاست که امروز خانه های تاریخی، به عنوان بخشی از میراث معماری معاصر؛ و کارخانه های به عنوان بخشی از میراث معماری صنعتی؛ نتوانسته اند در بافت پیرامون خود تلفیق شوند. هدف اصلی پژوهش تدوین رویکرد توسعه مکان-بنیان است. بر اساس فرضیه پژوهش، میان عوامل اقتصادی، ساختاری، همگانی و محیطی در فضای میانوند محلات تاریخی و پایداری آن ها رابطه معناداری برقرار است.
روش ها:
بهمنظور دستیابی به اهداف پژوهش، با روش استدلال منطقی و تحلیل محتوایی-کیفی بافت مراکز محلات، روند تحلیل و آنالیز پیش میرود. این پژوهش بر آن است که با مطالعات کیفی شاخصهای برآمده از رویکرد توسعه مکان-بنیان، در راستای حرکت به سمت معماری سرآمد، اثرگذاری فضای واسط در دینامیسم درونشهری را مورد بررسی قرار داده، با بهره مندی از نظرات مشارکتکنندگان به ارزیابی میزان تأثیرگذاری سنجههای مؤثر بپردازد. سه چمن (مرکز محله) بررسی شده، از میان محلههای تاریخی و واجد ارزش و معاصرسازی شده همدان انتخاب شده است.
یافته ها:
تحلیل تعامل عناصر به جای مانده از میراث گذشته همدان، با تأکید بر نظریه توسعه مکان-بنیان، نشان داد که پیوند دوباره عناصر شهری با یکدیگر اهمیت ویژه ای دارد و از بارزترین شاخصههای اثربخش در فضاهای میانوند است.
نتیجه گیری:
بر اساس رویکرد توسعه مکان-بنیان، در ابعاد فضای میانی، چیدمان فضایی و تنوع عملکرد اقتصادی و زیرساختارهای حیات اجتماعی-فرهنگی در بافت درونشهری چمن، نقش فزایندهای در سرزندگی محلات و ایجاد دینامیسم پایدار دارند.
مهدی زندیه، محمدجواد مهدوی نژاد،
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
اهداف: انتشار ویروس کووید ۱۹ سلامت شهروندان به خصوص سالمندان را در فضاهای باز جمعی تهدید می کند. خالی تر شدن فضاهای جمعی از حضور گروه های آسیب پذیر به ویژه سالمندان، مساله اصلی پژوهش است. هدف از این مقاله، تحلیل تاثیر پاندمی بر حضور گروه های آسیب پذیر در فضاهای باز شهری، با هدف ارایه درسهایی برای آینده و ایجاد آمادگی هرچه بیشتر برای شرایط پساکرونامعماری و پساکرونا شهرسازی است.
روش ها: روش پژوهش «فراتحلیل» اسناد و تحولات دوران پاندمی یا جهانگیری کووید ۱۹ است که با شیوه ای پهنانگر و رویکرد طراحی.مبنا به انجام رسیده است. چارچوب نظری پژوهش تلفیقی از نظریه معماری سرآمد و محیط های سالم شهری است که با رویکردی انتقادی، به تحلیل نقاط قوت و ضعف فضاهای باز جمعی در شهرهای معاصر می پردازد.
یافته ها: مطالعات نشان می دهد که پس از انتشار ویروس کرونا و جهانگیری کووید ۱۹، حضور سالمندان و دیگر گروه های آسیب پذیر در فضاهای شهری کمتر از گذشته شده است؛ زیرا اثرپذیری سالمندان از این ویروس و آسیب پذیر بودن آن ها بیشتر است. در نتیجه، فضاهای شهری به سوی قطبی شدن حرکت کرده، حضور گروه های آسیب پذیر در آن ها کمرنگ تر شد.
نتیجه گیری: دستاوردهای مطالعه نشان دهنده آن است که فضاهای باز جمعی بیش از پیش بایستی بر اساس رویکرد یکپارچه به نظریه هایی چون «محیط سالم» و «شهر سالم» برنامه ریزی و طراحی شوند تا امکان حضور گروه های آسیب پذیر و سالمندان در آن بیشتر شده؛ کیفیت محیط زیست شهری افزایش یابد.
مریم رسول زاده، محمد مشاری،
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده
اهداف: در رویکرد جامع به «معماری سالم»، فضای داخل و خارج ساختمان به عنوان یک محیط زیست یکپارچه تحلیل می شود؛ موضوعی که با درک جامع از محیط زیست آغاز شده، به حوزه استفاده از مصالح نوین ساختمانی منتهی می شود. هدف اصلی پژوهش، معرفی الگوی «ساختمان سالم» در تعامل انتخاب مصالح ساختمانی، رایانش زیستی و محیط زیست سالم است.
روش ها: روش شناسی پژوهش بر «اشباع نظری» حاصل از پیشینه پژوهش استوار شده است. برای تایید روایی و پایایی پژوهش از جمعبندی نظرات متخصصین در حوزه سلامت ساکنان در خانه و سلامت کارکنان در محل کار استفاده شده است. بر اساس چارچوب نظری پژوهش در نظریه معماری سرآمد، مقایسه «کیفیت ساختمان سالم» با سه متغیر «شیمی ساختمان»، «بیولوژی ساختمان» و «فیزیک ساختمان»؛ و «نظر ساکنان» با سه متغیر «بهره وری انرژی»، «رضایت ساکنان» و «سلامت ساکنان»؛ ارزیابی می شود.
یافته ها: نتایج کمی و عددی پژوهش بر اهمیت و رابطه مفهوم «کیفیت ساختمان سالم» با مقوله «نظر ساکنان» اشاره دارد و نشان می دهد که می توان با کمک الگوهای مبتنی بر غربالگری با کارایی بالا، نسبت به کنترل مواد شیمیایی خطرناک در صنعت ساختمان، و استفاده بهینه از مصالح نوین ساختمانی در فرآیند طراحی و اجرا تاکید داشت.
نتیجه گیری: دستاوردهای پژوهش مدلی یکپارچه از فرآیند طراحی و اجرای ساختمان مبتنی بر دانش شیمی ساختمان را معرفی می کنه که با تاکید بر سلامت ساکنان، کارکنان و استفاده کنندگان؛ بر اهمیت جایگاه آموزش و مدیریت محیط زیست، در انتخاب بهینه مصالح دوستدار طبیعت و رایانش زیستی مصالح نوترکیب تاکید دارد.
سمانه فروغیان، مهدی زندیه، حسین مدی، فریبرز کریمی،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده
اهداف: ریزگردها از جمله چالشهای زیستمحیطی، در مناطق خشک، بوده که باعث برهمزدن آسایش انسان میشوند. باد، اصلیترین عامل حرکت ریزگردها است و الگوی حرکتی باد، در شهرها، از معماری شهرها و ساختمانها اثر میپذیرد. وجود حفره در فرم، از اقدامات طراحی فرم است که بر بار باد و جریان ریزگردها اثر می گذارد. هدف این پژوهش بررسی مقایسهای از توزیع ریزگردها در ساختمان بلند دارای حفره افقی، با متغییر تعداد و حجم حفره، می باشد.
روش ها: مطالعه عددی توسط دینامیک سیالات محاسباتی انجام شده است. در شبیه سازی از مدل آشفتگی کاامگا اساسدی استفاده شده و تغییرات الگوی جریان باد و توزیع ریزگردها، ارزیابی می شود. به جهت ورود داده های نرم افزاری، شامل اندازه، نوع و مقدار ذرات و همچنین اعتبارسنجی نرم افزار، از روش نمونه برداری میدانی استفاده شده است.
یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهد هرچه تعداد حفره ها در حجم بیشتر و اندازه آن ها کوچکتر شوند، سرعت باد در داخل حفره ها کاهش یافته و از طرفی رفتار حرکتی باد و به طبق آن رفتار پراکنشی ذرات، یکنواخت تر می شوند. همچنین در این حفره ها غلظت ذرات معلق بیشتر و اندازه آن ها کوچکتر می شوند.
نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد طراحی فرم با تعداد حفره بیشتر و حجم حفره کوچکتر، برای مقابله با پدیده ریزگردها و رسیدن به آسایش در محیط های داخلی، مناسبتر است. علاوه براین، طراحی بازشوها در ارتفاعات بالاتر و عمق حفره ها، نرخ فرونشست ذرات ریزگرد را در فضاهای داخلی، کاهش می دهد.
سمیه پورباقر،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده
اهداف: فناوریهای نوظهور به بخش مهمی از مفهوم و هویت معماری معاصر ایران و جهان تبدیلشدهاند. الگوریتم های معماری به عنوان یک ابزار کاربردی بر طراحی های نوین تأثیر گذاشته و منجر به تولید محصولات با هویتی میشود که فرم شهر سنتی و مدرن را در هم میآمیزد. هدف پژوهش حاضر فرمول بندی مجدد شهر و بررسی میزان تأثیر الگوریتم های معماری بر ویژگی های بصری، شکلی و عملکردی بناها می باشد. دستیابی به هدف پژوهش مستلزم ایجاد چارچوبی نظری برای نقش فناوریهای نوظهور و تعیین سطوح و مکانیسمهای کاربردی آن برای تعیین مهمترین شاخصهای مؤثر بر شکلگیری هویت شهر جدید است و در بعد عملی سنجیده شده است.
روش ها: روششناسی تحقیق برآیندی از روشهای کمی و کیفی با رویکرد نظریهسازی و پیمایش اکتشافی نمونه هایی از پروژه هایی است که تحت تاثیر فناوری های نوظهور بوده اند. نتایج بر اساس تحلیل سه جانبه، طیف لیکرت و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS تحلیل شده اند.
یافته ها: شاخص های اصلی مورد بررسی در پژوهش دارای نقشی موثر به میزان تاثیر ۴۰ تا ۱۰۰ درصد می باشند. نتایج عددی به دست آمده از تایید فرضیه های پژوهش حکایت دارد.
نتیجه گیری: پژوهش با بررسی ظرفیت فناوریهای نوظهور در تعامل با هویت بومی؛ به نیازهای کشور بهعنوان زمینه تحقق نظریه معماری سرآمد توجه کرده است. نتایج پژوهش بیانگر این مطلب است که فناوری های نوظهور ابزاری هستند که از طریق آن انسان هستی خود را می آفریند و هویت فردی و در نتیجه هویت شهر را متجلی می سازد.
رضا منصوری، شقایق افراسیابیان،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده
اهداف: شهر تهران به عنوان پایتخت ایران اسلامی، نیازمند برخورداری از هویت اسلامی ایرانی است. تهران در دوره مدرن سابقه ای قوی و ارزشمندی دارد، هرچند این قدمت تاریخی طولانی نیست. شکل گیری تهران جدید در کمتر از سه قرن قبل و تحولات چشمگیر آن در یکصد و پنجاه سال قبل، مشکلات فراوانی را برای آن ایجاد کرده است. مهمترین چالش شناسایی شده، ضرورت بازخوانی میراث معاصر تهران، با هدف الگویابی برای هویت شهری در معماری و شهرسازی آن است.
روش ها: پژوهش رویکردی کیفی دارد و از منظر روش شناختی، «فراتحلیل» شناخته می شود. تکنیک انجام پژوهش، تحلیل اسنادی است که از طریق آن پژوهش به بررسی و مداقه در ادبیات موضوع و اسناد بالادستی می پردازد. تکیه به «تمام پژوهی» و «اشباع نظری»، اعتبار ویژه ای به نتایج پژوهش داده است.
یافته ها: دستاوردهای پژوهش به مفاهیمی دهگانه اشاره دارد که بازشناسی هویت مدرن شهر تهران، و بازطراحی هویت اسلامی ایرانی شهر تهران از طریق آن ها ممکن است. مواردی چون ۱- خیابان، ۲- فضای باز شهری، ۳- اماکن مذهبی، ۴- هندسه شهر، ۵- محله های شهری، ۶- فضای بینابینی، ۷- فضای فرهنگی در شهر، ۸- سکونت، ۹- میدان های شهری و ۱۰- آموزش و فضاهای آموزشی.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش بر اهمیت «هویتبخشی شهری»، «مردمیسازی» و «هوشمندسازی» به عنوان ارکان سه گانه هویت اسلامی ایرانی در حوزه وظایف و ماموریت های سازمان زیباسازی شهر تهران تاکید دارد؛ موضوعی که برای تحقق تحقق چشم انداز «تهران؛ کلانشهر الگوی جهان اسلام» و ابعاد مختلف آن لازم و ضروری است.
مهدیه ذوالفقاری طهرانی، محمدجواد مهدوینژاد، مجتبی انصاری، بهروز منصوری،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۵-۱۴۰۳ )
چکیده
اهداف: معماری بومی سرشار از آموزه هایی است که رابطه نزدیک معماری و طبیعت را نشان می دهد. هدف اصلی این پژوهش بازتعریف معماری ایرانی به عنوان معماری زیست سازگار و دوستدار طبیعت؛ و استخراج شاخص های موثر بر آن است.
روش ها: راهبرد پژوهش استدلال منطقی و روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است. با مرور نظریه معماری سرآمد، چارچوب نظری پژوهش تشکیل می شود؛ و سپس با روش دلفی و تکنیک شانون شاخص های مهم و موثر استخراج می شوند. به عنوان گروه بحث، به نظرات حلقه بیست نفره ای از متخصصان حوزه محیط زیست و معماری مراجعه می شود. ابزار جمع آوری نظرات، مصاحبه عمیق و پرسشنامه است.
یافته ها: یافته های کمی پژوهش نشان می دهد که یک هماهنگی معنادار میان اصول به کار رفته در معماری سنتی ایرانی و معماری زیست سازگار و دوستدار طبیعت وجود دارد. این بررسی ها نشان می دهد که در ابعاد اجتماعی و فرهنگی، توجه به فرهنگ مصرف کننده، سازگاری با محیط و چرخه عمر ساختمان؛ در ابعاد اقتصادی، فرهنگ قناعت، انعطاف پذیری و بهینه سازی نیارش؛ و در ابعاد زیست محیطی توجه به اقلیم و مصالح بوم آورد در اولویت قرار دارند.
نتیجه گیری: معماری بومی ایران را می توان نمونه ای از یک معماری زیست سازگار و دوستدار طبیعت در چارچوب نظریه معماری سرآمد شاخت. معماری ایرانی بیش از محصول به «فرآیند»، بیش از ارزان بودن به «بهینه بودن»، و بیش از رویکرد سوداگرانه و سود موقت به «چرخه عمر ساختمان» با نگاهی جامع و یکپارچه می نگرد.
فاطمه مهرورز، محمدرضا بمانیان، افسانه زرکش،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۵-۱۴۰۳ )
چکیده
اهداف: بهرهگیری از عناصر معماری غیرفعال به منظور صرفهجویی در مصرف انرژی و استفاده بهینه از نور روز راهکاری متداول در در معماری سنتی ایران است. عوامل مختلف از قبیل شکل و جهتگیری ساختمان، موقعیت بازشوها، بهرهگیری از مصالح بومی و سایه اندازها به عنوان عناصر معماری اسلامی ایرانی در اقلیم گرم و مرطوب شناخته میشود. هدف اصلی این پژوهش ارزیابی کارآمدی و بهینهسازی عناصر معماری در آب و هوای گرم و مرطوب شهر بوشهر با تمرکز بر کنترل مصرف انرژی و بهرهمندی از نور طبیعی است.
روش ها: نخست به وسیله منابع کتابخانه ای عناصر اقلیمی مسکونی معماری بوشهر شناسایی شد. سپس در محیط نرمافزار راینو و پلاگین گرسهاپر متغیرهای منتخب بهصورت پارامتریک مدلسازی و توسط از ابزارهای انرژی پلاس و رادیانس آنالیز دادههای کمی انجام میشود. در نهایت الگوهای بهینه توسط الگوریتم ژنتیک انتخاب و ارائه می شود.
یافته ها: نتایج نشان میدهد با بهینه سازی عناصر معماری به کار رفته در مسکن بوشهر، روشنایی مفید نور روز را تا ۹۶% افزایش و مصرف انرژی را تا ۱۷۴,۱کیلووات ساعت بر متر مربع کاهش مییابد. در اقلیم گرم و مرطوب علاوه بر اهمیت استفاده از تهویه طبیعی توجه به حداقل جذب تابش خورشید اهمیت فراوانی دارد.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که توجه به مجموعه عناصر معماری غیرفعال مانند استفاده از شناشیر، تناسبات اتاق موقعیت پنجره ها باعث افزایش عملکرد ساختمان می شود. یادگیری از مسکن سنتی بوشهر می تواند راهبردی برای چالشهای معماری امروزی، به ویژه مصرف انرژی بالا و تنظیم شرایط محیطی فراهم نماید.
پریا طاهری، مریم رسول زاده،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۵-۱۴۰۳ )
چکیده
اهداف: هر زمان از معماری داخلی صحبت میشود، موضوعی تزیینی به ذهن افراد مبتدی میرسد؛ و هر زمان از ساختمان سالم سخن به میان می آید، گمان میکنند که تنها به عناصر و جزییات معماری مربوط است. هدف اصلی این پژوهش، نشان دادن نقش هوش مصنوعی در ایجاد تعامل میان «معماری داخلی» و ساختمان سالم است.
روش ها: روش شناسی پژوهش با اتکا به فراتحلیل و مبتنی بر نظریه معماری سرآمد، به بررسی پهنه بزرگی از ادبیات موضوع می پردازد. فراتحلیل یا متاآنالیز با تاکید بر ترکیب آماری از نتایج مطالعات متعدد، بخش وسیعی از ادبیات تحلیلی در حوزه نقش هوش مصنوعی در معماری داخلی را پوشش میدهد. بر اساس رویکرد منتخب پژوهش از روشهای ترکیبی محاسبات ماشینی مانند فراشبیه سازی ترکیبی، خوشه بندی، تفسیر آینده نگارانه متغیرها و استخراج اندازه اثر، واریانس و رگرسیون استفاده شده است.
یافته ها: نتایج عددی و یافته های کمی در بررسی ابزارهای توسعه یافته در حوزه معماری داخلی، نشان دهنده آن است که بیشترین ابزارهای توسعه یافته مربوط به مراحل اولیه طراحی است و در رتبه بعدی ابزارهای مربوط به مرحله بهره برداری، و سپس ابزارهای مربوط به مراحل پایانی طراحی معماری است.
نتیجه گیری: دستاوردهای کیفی پژوهش نشان میدهد که مجموعه ابزارهای توسعه یافته در حوزه معماری داخلی از دقت تحلیلی بالایی برخوردار نیستند، به همین دلیل اغلب استفاده از آنها در مرحله ایده یابی منطقی ترست. همچنین ابزارهای توسعه یافته در بخش دوم به در حوزه شیمی ساختمان، سلامت ساکنان، رایانش زیستی، مصالح دوستدار محیط زیست و غیره مربوط است.
پریا طاهری، مریم رسول زاده،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۴ )
چکیده
اهداف: توسعه ابزارهای هوش مصنوعی در معماری داخلی، فرصت ها و تهدیدهای ویژه ای را به همراه داشته است. هدف اول این پژوهش نشان دادن ضعف ها و کاستی های کاربرد حرفه ای ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی در معماری داخلی است. هدف دوم، معرفی و تبیین نقش سامانههای عاملمحور در بهبود کارایی ابزارهای هوش مصنوعی در معماری داخلی است.
روش ها: روش تحقیق توصیفی-تحلیلی، به عنوان مبنای اصلی استدلال در پژوهش است. در بخش توصیفی، دادهها از طریق منابع موجود با هدف بررسی تأثیر هوش مصنوعی بر فرآیند طراحی داخلی، جمعآوری شده اند. سپس پرسشنامه ای برای گردآوری نظر طراحان برای درک و ارزیابی تأثیر هوش مصنوعی بر معماری داخلی و نقش طراحان تولید شده، و در نهایت با استفاده از نرمافزار SPSS تحلیل آماری شده است.
یافته ها: بیش از ۸۰ درصد معماران داخلی مورد پرسش با ابزارهای هوش مصنوعی آشنا بودند و اغلب میدجرنی را ابزار مهمی می دانستند که زمان را کاهش و کارایی را افزایش داده است. مهمترین چالش شناسایی شده به حوزه ساختمان سالم و زیرمتغیرهای کیفیت هوای داخلی، مصالح و مواد سازگار با محیط زیست و راحتی و ارگونومی فضاها مربوط می شود.
نتیجه گیری: دستاوردهای کیفی پژوهش نشان می دهد که سامانههای عاملمحور، نقشی کلیدی در بهبود کارایی ابزارهای هوش مصنوعی در فرآیند معماری داخلی بر عهده دارند. این مهم، در حوزه ساختمان سالم از اهمیت بالاتری برخوردار است زیرا با مدلی کلنگر در تعامل میان شیمی ساختمان، مصالح دوستدار محیط زیست، و سلامت ساکنان ارایه می دهد.