1- دانشجوی دکتری مهندسی شهرسازی، گروه مهندسی شهرسازی، دانشکده هنر،معماری و شهرسازی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف آباد، ایران
2- استادیار گروه معماری دانشکده هنر و معماری، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران، نویسنده مسئول
چکیده: (12021 مشاهده)
تحول بازآفرینی شهری، داستان تعامل و گاه تضاد اولویت های اقتصادی و فرهنگی بوده و این موضوع دربسترتغییر پارادایم ها و الگوهای حاکم برنظام های سیاسی-اقتصادی و تحولات اجتماعی رخ داده است. نقش فرهنگ دربازآفرینی شهری نسبت به دیگر عوامل تغییر معناداری داشته است؛ چنانچه در دهه های اخیر تاکیدات فرهنگی اصلی ترین رویکرد در بازآفرینی شهری شده است. دراین میان نظریه شهرخلاق که در چارچوب تحولات اجتماعی-اقتصادی عصر حاضر جهانی شدن را در محتوای اصلی خود داراست، از سویی توجه ویژه به سرمایه های انسانی و اجتماعی دارد و از سوی دیگردر قالب پرداختن به ویژگی های مکانی، سعی درایجاد رقابت اقتصادی، انسجام اجتماعی و تنوع فرهنگی دردستیابی به تصویری یکتا از شهر را دنبال می کند. لذا پرداختن به ظرفیت های این نظریه در عرصه بازآفرینی میتواند چشم اندازهای جدیدی را پیش روی سیاستگزاران این عرصه در کشورمان قرار دهد. پژوهش حاضر به دنبال تدقیق ادبیات شهر خلاق و تبیین جایگاه آن دربازآفرینی فرهنگ مبناست بدین منظور با روش تحقیق توصیفی-تحلیلی تئوری شهر خلاق و راهبرد های برآمده از آن را مورد بررسی قرار داده است. یافته های پژوهش بیانگرآن است که توجه به دو عامل اصلیِ فرهنگ و اقتصاد(رقابت) در بستر ویژگی های مکانی، نظریه شهر خلاق را در راستای بازآفرینی شهری قرار داده است. این تحقیق سازوکار چنین ارتباطی را در قالب یک مدل مفهومی ارائه نموده است؛این مدل مفهومی می تواند راهبردهایی در عملیاتی نمودن نظریه شهر خلاق به عنوان رویکرد مداخله در بافتهای هدف برنامه های بهسازی و نوسازی شهری ارائه دهد.
نوع مقاله:
مقاله ی تحلیلی |
موضوع مقاله:
شهرسازی دریافت: 1392/12/10 | پذیرش: 1393/5/15 | انتشار: 1393/7/1